دستم را بگیر
نماهنگ «دستم را بگیر»، با صدای محمد معتمدی با محوریت بنده و معبود تهیه شده است.
تماشای آنلاین و دانلود نماهنگ دستم رابگیر
و نیست دلبری جز خداوند یگانهی مقتدر…
گلدانِ گوشهی اتاق، تا وقتی تازه است و..نفس میکشد و …قد بلند میکند؛ که در تیررس نور، ایستاده باشد! شاید به قدکشدنش،
به طراوت دائمیاش و به جلوهای که بر پیرامونمان بخشیده، آنقدر عادت کرده باشیم؛ که کمتر چشمانمان، بدان گیر کند ! اما کافیست بیجان شود و حالش خراب! مینشینیم کنارش و …بدنبال دلیل میگردیم:
شاید که سیراب نیست! شاید آفتی به جانش خورده … و یا شاید مانعی، میان او و نور آفتاب، حائل شده است! ماجرای همین گلدان و نور است؛
ماجرای ما و خدا و نفخت فیه من روحی … روح ما، تکهای جدا شده از اوست! او که تمام هستی، میانِ سر انگشتانش میچرخد؛ ما را از تکه تکه جانِ خویش خلق نموده و … تمام هستی را برای ما ! و این روح تا وقتی قد میکشد : تا وقتی آرام است؛ تا وقتی برای پیرامونش، اَمنیت میآفریند؛ که در تیررس چشمانِ کسی باشد؛ که از او جدا شده است! بیجان که میشود؛حالش خراب که میشود؛ آشفته و ناآرام و بیتاب که میشود؛ شرح حالِ مانعی است که میان او، و سرچشمهی نورش، حائل شده است! حالِ روح آدمیزاد تا زمانی خوش است؛که اتصالش به منبعِ وجودش؛ دائمی باشد! برای گلدان روح آدمیزاد، همه جا سایهای تاریک است؛
غیر از همان طاقچهای که نام الله را، بر دیوارش کوبیدهاند! بر چنین روحی، طوفان آفت هم که ببارد؛ بیجان نمیشود! آخر اتصالش به حِصن محکمی، دائمی است؛ که نرم نرمِ بارانِ فضلش، همیشگی است .. و راه تمام آفتها را خواهد بست! کلمهُ لااله الا الله حِصنی ، فمن دخل حصنی، اَمِنَ من عذابی …