سریال «حکم رشد»، داستان یک سرهنگ نیروی انتظامی را روایت می کند که تصمیم میگیرد ریاست کلانتری محل زندگی پسرخالهاش، را بپذیرد. اما تقریباً تمام اعضای خانواده با این امر مخالفند چرا که فکر میکنندممکن است باعث دردسر او شود.
سریال حکم رشد به کارگردانی حسن لبافیان، نویسندگی سعید نعمت الهی و تهیه کنندگی مهدی فرجی ساخته شده است.
مجموعه «حکم رشد» درپی تعریف قصهای بود که بتواند فضایی از یک جریان اوباشیگری و آدمهایی که قانونگریزی را در زندگی پیش گرفتهاند به نمایش بگذارد. باید اذعان کرد که رد این راه تا اندازهای موفق بود.
قصه سریال «حکم رشد» از نقطهای آغاز میشود که قرار است یک سرهنگ نیروی انتظامی بهنام «ذبیح پاشا» که «مجتبی فلاحی» ایفاگر نقش اوست ریاست کلانتری محل زندگی پسرخاله و برادر شیریاش که از اراذل و اوباش محل است قبول کند. این حرکت او با مخالفتهایی روبهرو میشود و همین امر خود دستمایه متن اصلی فیلمنامه است.
به هرحال ماجرای قصه غلام شرور و اوباش محل زندگی سرهنگ پاشا که به نوعی برادر شیری سرهنگ محسوب میشود از همین جا آغاز میشود، «غلام» که در فضای قصه و در بین اوباش محل به «غلام پوست خرکن» معروف است در جریان ماجراهایی که در طول زندگی برایش رخ میدهد از یک فرد تربیت شده و پهلوانمنش به فردی تبهکار و خلافکار تبدیل شده و گرفتار باند اراذل و اوباش همچون «افشین کافر» که نقش آن را «حمید ابراهیمی» بازی کرده میشود و تمام تلاش افشین کافر هم این است که این دو برادر را در مقابل هم قرار دهد و انتقام سختی از «ذبیحپاشا» که بهدنبال نابودی او و باند فساد هست بگیرد که در صحنه پایانی «حکم رشد» هم همین موضوع انتقام باعث میشود که «افشین کافر» به خواسته خود برسد و در واقع «غلام» قربانی ماجرا میشود و سکانسی که سرهنگ ذبیح پاشا در مرگ غلام در صحنه پایانی شیون و ناله سر میدهد و کلام آخر، غلام و حلالیت از مامان توران و… در همین جهت، قصه سریال به دو نقطه مهم گره میخورد که هرچقدر به جلو میرویم ماجرا حول محور «ذبیح پاشا» و «غلام» دو برادر شیری میچرخد.