
روشن فکر | عماریار
'
33
مستند «روشن فکر»، جوانی از اهالی مشهد، قصد دارد مستندی دربارة فتنه سال 1388 بسازد که با شیخ «رضا ابوالقاسمی»، چوپانی با بصیرت که ساکن روستای «باریکرسف» از توابع «مشهد اردهال» است، آشنا میشود. مستندساز، برای مصاحبه با شیخرضا به آن دیار میرود اما در ابتدا خبری از او نمییابد. جوان، با استفاده از صحبتهای اهالی روستا و فیلمهای آرشیوی، داستان زندگی آقای ابوالقاسمی را مانند سابقة مبارزه با رژیم پهلوی، فعالیتهای انقلابی، اعتقادات، چگونگی تحلیل مسائل جامعه و ویژگیهای اخلاقی نشان میدهد.
روشن فکر
جوانی روشن فکر از اهالی مشهد، قصد دارد مستندی دربارة فتنة سال 1388 بسازد که با شیخ «رضا ابوالقاسمی»، چوپانی با بصیرت که ساکن روستای «باریکرسف» از توابع «مشهد اردهال» است، آشنا میشود. مستندساز، برای مصاحبه با شیخرضا به آن دیار میرود اما در ابتدا خبری از او نمییابد. جوان، با استفاده از صحبتهای اهالی روستا و فیلمهای آرشیوی، داستان زندگی آقای ابوالقاسمی را مانند سابقة مبارزه با رژیم پهلوی، فعالیتهای انقلابی، اعتقادات، چگونگی تحلیل مسائل جامعه و ویژگیهایاخلاقی نشان میدهد.
چوپانی را دیدم که در نگاه اول، نشان نمیداد حرفی برای گفتن داشته باشد، ولی
سراغش رفتم. وقتی شروع به حرف زدن کرد، دیدم که دارد با تحلیل حرف میزند،
همان زمان احساس کردم که او یک پامنبری باهوش است چوپان روشنفکر و
روشنفکران دروغگوبه گزارش «عمار فیلم» به نقل از قدس آنلاین، چوپانی را دیدم
که در نگاه اول، نشان نمیداد حرفی برای گفتن داشته باشد، ولی سراغش رفتم.
وقتی شروع به حرف زدن کرد،
دیدم که دارد با تحلیل حرف میزند، همان زمان احساس کردم که او یک پامنبری باهوش است و خداوند به او علم فرقان عطا کرده که میتواند حق را از باطل تمیز دهد. ۹ سال پیش که محمدرضا دهشیری، مستندساز کشورمان، دوربینش را برداشت تا به نقاط مختلف ایران برود و اتفاقات سال ۸۸ و دروغ بزرگ تقلب در انتخابات را از دریچهای دیگر ببیند، گمان نمیکرد که حرفهای یک پیرمرد روستایی بی سواد درباره ماجراهای پیش آمده آن زمان، آن قدر تحلیلی، دقیق و شنیدنی باشد. پیرمرد روستایی با بصیرتی که سه روز پیش دارفانی را وداع گفت.
مستند ساز فیلم «ایران سبز» تلاش داشت تا اعتراضی به سانسور مردم ایران در رسانهها
و فضای روشنفکری سال ۸۸ داشته باشد و بگوید که مردم ایران فقط مردم شمال شهر تهران
نیستند. او به روستاهای مختلف ایران رفت و سعی کرد تا مشاغل مختلف و تیپهای متعددی
را در این مستند نشان دهد که در یکی از این برخوردها با چوپانی همصحبت میشود که تصورات
غالب از یک پیرمرد چوپان روستایی را میشکند. پس از او علیرضا باغشنی با دیدن این مستند
پناه میداد، پای منبرشان مینشست
و میخواست چیزی یاد بگیرد، نکته جالب توجه درباره این شخصیت اینکه، شیخ رضا سواد خواندن و نوشتن هم نداشت. بر تاریخ انقلاب تسلط داشت او درباره کشف این شخصیت میگوید: آقای دهشیری از مستندسازان مشهدی در ایام فتنه ۸۸ تصمیم میگیرد که دوربین را بردارد و به جاهایی برود که کمتر تصویری از آن دیده میشد چون آن زمان بیشتر تصاویر از تهران بود. او طی ساخت مستند «ایران سبز» به دل روستاها رفت تا اوضاع آنجا را بررسی کند. طی مصاحبهای که با افراد مختلف میگیرد به چوپانی میرسد که با او مصاحبه میکند. آن چوپان حرفهای دلچسبی میزند و در آن مستند بسیار گل میکند. هر کسی صحبتهای این چوپان را میشنید مجذوب حرف هایش میشد، چون با ظاهری روستایی بسیار خوب حرف میزد و بر تاریخ انقلاب اسلامی تسلط داشت. او ادامه میدهد: بعد از اکران مستند «ایران سبز» بچههای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی کاشان تصمیم میگیرند این چوپان را بیشتر بشناسند و سرگذشت پژوهی او را انجام دهند، میبینند که شیخ رضا زندگی بسیار شنیدنیای دارد، در زمان انقلاب و پس از پیروزی انقلاب، کارهای بزرگی انجام داده است. البته غفلتی در این باره صورت گرفت و ۷-۶ سال طول میکشد که به فکر ساخت مستند پرتره این شخصیت میافتند. به بچههای جشنواره عمار پیشنهاد ساخت این مستند را میدهند که کار به من واگذار میشود. اما محمدرضا دهشیری کارگردان مستند «ایران سبز»درباره آشنایی با شیخ رضا میگوید:
چوپانی را دیدم که در نگاه اول، نشان نمیداد حرفی برای گفتن داشته باشد، ولی سراغش رفتم. وقتی شروع به حرف زدن کرد، دیدم که دارد با تحلیل حرف میزند، همان زمان احساس کردم که او یک پامنبری باهوش است و خداوند به او علم فرقان عطا کرده که میتواند حق را از باطل تمیز دهد. جالب اینکه منطق حرفهایش، عجیب شنیدنی بود و با اینکه برخی از کلمات را بدرستی تلفظ نمیکرد ، اما درک دقیقی از آنها داشت. او یادآور میشود: پیرمرد چوپان خیلی حرف برای گفتن داشت ولی تا سؤالی نمیپرسیدم، حرف نمیزد، در واقع عطشی برای گفتن نداشت. ناگهان دید که گوسفندانش برای چرا به سمت باغ شخصی میروند، برای اینکه حقالناسی به گردنش نباشد، از ما خداحافظی کرد و جدا شد. به گفته دهشیری، حرفهای پیرمرد آن قدر شنیدنی بود که سوپراستار مستند «ایران سبز» شد. در حالی که در نگاه اول بنا نداشتند سراغش بروند چون ذهنیت غالب این بود که از چنین ظاهر ساده روستایی، حرفی بیرون نمیآید.تهیه کننده :
امیر مهریزدان,
تهیه شده :
مدرسه مستند عمار,
نویسنده :
علیرضا باغشنی,
گزارش خطا
حمایت مالی
محصولات پیشنهادی

دیوانگی
صدرا علیبک

یادآوری
نوید سالاریمقدم

تولدی دوباره
حجتاله عدالتپناه

پرونده ناتمام
جواد موگویی

حاج حیدر رحیم پور ازغدی
محمدرضا دهشیری

روزگار اکبر
قدرت باقری

طوفان
مهدی فارسی

دوازده نفر
عباس صالحمدرسهای

مرد مردم
محمدمهدی فکریان

مرزبان
محسن کسایی

محاکمه مصدق
سیداحسان عمادی

آقای نخست وزیر
محمدرضا امامقلی



خامنئی
أیمن زغیب
نظرات کاربران
00:00:00
00
00
–
بسیار قشنگ بود، البته از لحاظ فنی میتونست بهتر باشه، ولی انصافا داستان و پردازش اون خیلی زیبا بود، کاش این چوپان رییس جمهور ما بود