دردی از جنس هنر، هنری از جنس درد

به بهانه سالروز شهادت سید مرتضی آوینی

دردی از جنس هنر، هنری از جنس درد

فاطمه حجتی فاطمه حجتی
| چهارشنبه 29 فروردین 1403 | مدت زمان مطالعه : 3 دقیقه

۳۱ سال پیش درست ۲۰ روز پس از آغاز بهار، حیات حقیقی مردی شروع شد که گفتمان انقلاب اسلامی را در حرفه‌ خود به بهترین شکل بسط و شرح داده بود. کسی که در طول سال‌های دفاع مقدس قدم به جبهه‌ای تازه گذاشته بود با سلاح دوربین، نریشن و مونتاژ. کامران آوینی که تبدیل به مرتضی شد و با «فتح» شکوهمندانه‌ جنگ «روایت‌ها» در «روایت فتح»، رضایت و نگاه الهی را با خود همراه کرد تا پس از پایان جنگ ۸ ساله به سبک موشک و گلوله، در جبهه‌ای دیگر مبارزه را از سر بگیرد.

شاید ۲۰/۱/۷۲ مهر تاییدی بود بر نمره‌ی «بیست» و ممتاز سید مرتضی آوینی در کارنامه کاری و حیات دنیایی‌اش، شاید که...نه! حتماً گواه بر این بود که او در گفتمان هنر متعهد و انقلابی که مسیر و جانش را وقف آن کرد، «یکه تاز» بود و درد وغمی که با فهم ذات هنر به جان می‌خرید او را هم‌ مقصد ۷۲ داغ سرخ کربلا ساخت؛ اما این پرواز-اگرچه برای او رقم زننده‌ سعادت شد- برای زمینیانِ نیازمند به راه ناتمامش، خسرانی بود عظیم.

سید شهیدان اهل قلم در سال‌های ابتدایی پس از جنگ فرصت یافته بود تا دور از هیاهوی نبرد آتش و دود، یک مصداق عملی باشد از آنچه امام (ره) در منشور هنر خود می‌طلبید. امروز که به ثمره‌ همان چند سال می‌نگریم، حرف‌های تازه‌ای که می‌توانستند تا سال‌ها امتداد یافته و خط هنری انقلاب را به خوبی تشریح و دنبال کنند، به وضوح مشهودند؛ از مستندها و تولیدات تصویری تا کتاب‌های جمع‌ آوری شده و مقالات.

هنری برای مردم و متکی به مردم

او با حضورش مشغول گسترش سنگر «هنر مردمی» بود؛ هنری که هم حرف جامعه را می‌فهمد و هم درد جامعه را، هم لبخند بر لب‌ها می‌آورد و هم ذهن‌ها را به فکر فرو می‌برد و هم گاهی اشک در چشم‌ها می‌نشاند.  مهم‌تر از تمام این‌ها، هنری که نگاهش به مردم از بالا نبود، خود را برتر از مردم کوچه و بازار نمی‌دید بلکه عملاً در دل آن‌ها بود. آنان را در تولید روایتی از جنس خودشان دخیل می‌کرد و ذاتا متکی به مردم و فرهنگ اصیل آن‌ها بود. 

همین عنصر، آنچه آوینی به منحصه ظهور رسانده بود را هنر «مردمی و متعهد»ی می‌ساخت که برخلاف ظاهر ساده و باصفایش مردی اهل درد می‌طلبید تا بار پیشرفتش را به دوش بکشد. روح بزرگی همچون سید مرتضی بود که می‌توانست این هنرِ «برای مردم و متکی به مردم» را به مردم بشناسند و اسیر حواشی پررنگ و لعاب این عرصه نشود.

اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر

به حق، برای رفتن و سپردن ادامه‌ راه به هم قطارانش زود بود اما او نمی‌توانست مرد عمل نباشد. گفت:«اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر.» و نماند. گفت:«دل شکسته‌ی عاشق برای پرواز نیازی به بال ندارد.» و همان درد عمیق که در ذات هنر یافته بود را بهانه‌ پرکشیدن کرد.

سینمای انقلاب، سینمای مردم

امروز که به روزگار هنر و رسانه در کشور می‌نگریم و نسبت آن را با گفتمان هنر انقلاب و مطالبات منشور امام(ره)-همان دغدغه‌های مرتضای شهید- می‌سنجیم، به یک حلقه‌ مفقوده می‌رسیم. همان عنصری که آوینی به دنبال آن بود؛ حضور و دغدغه‌ی «مردم» بصورت اصیل و دور از شعارزدگی. 

در طی این چند دهه، اغلب تولیدات، جریانات و افراد فرهنگی و هنری، رفته ‌رفته با گرایش به رویکرد روشنفکری و یا یالعکس، دلسوزی افراطی، از عامه مردم فاصله گرفتند و تلاش کردند هریک از بیرون و با نگاه و زاویه دید خاصشان، نسخه‌ای برای آن‌ها تجویز کنند. به طبع نتیجه بصورت تدریجی برعکس شد و ذائقه و روحیه‌ای که مردم را به سمت آن کشاندند چیزی جز انفعال، رخوت، یأس و غم باقی نگذاشت.

کلام آخر

اگر امروز «حس نوروز نداشتن نسبت به ایام عید» تبدیل به ژانری پرتکرار در شبکه‌های اجتماعی می‌شود، اگر دلسوزی و همدلی و الفت میان قلب‌ها کمتر در رفتار افراد به چشم می‌خورد، اگر آثار سینمایی سخیف و بی‌محتوای طنز با اختلاف در صدر گیشه‌ها قرار می‌گیرند تا مسکّنی برای اندوه و خستگی‌های مفرط باشند و به هر طریقی به جای خوب کردن اصل حال دل، تنها لبخندی موقت بر لب بیاورند، به حتم رسانه‌ها و آثار هنری سهم قابل توجهی در این وضعیت دارند.

سهمی که تنها خود می‌توانند با اصلاح مسیرشان و حرکت به سمت دغدغه‌های حقیقتا مردمی، آسیب آن را جبران کرده و نقش خود را به درستی ایفا کنند. این امر، حضور هنرمندانی آزاده و اهل درد از جنس آوینی را می‌طلبد. طلبی که این روزها در تذکرها و اشاره‌های گاه و بیگاه رهبری هویداست؛ کسی که لقب «سید شهیدان اهل قلم» را به مرتضی داد و سوال مهمی که در تاریخ پرفراز و نشیب هنر این کشور در دهه‌های اخیر مطرح است را سالیان سال فریاد کرد:« کیست که درد هنر واقعی را به دوش بکشد و نوای دلنشین آن را در جامعهطنین انداز کند؟»

نظر مخاطب
راه نوشت راهی برای عبور از سینمای سانسور. اینجا محصولات عماریار را تحلیل می‌کنیم، با نگاهی نو درباره مستندها، فیلم‌ها و سریال‌ها می‌نویسیم و جدیدترین مطالب مربوط به جبهه فرهنگی انقلاب را دنبال می‌کنیم.
تهران، بلوار کشاورز، خیابان ۱۶ آذر، روبروی خیابان پورسینا، پلاک ۶۰ تلفن: 42795910-021