سید احمد
مستند «سید احمد»، روایتی درباره زندگیِ «سیداحمد مفیدی»، پیرمرد ۷۸ سالۀ گرگانی است. او پسازآنکه در سن ۳۳ سالگی و در اثر یک تصادف، قطع نخاع شد، بهدنبال کاری بود که بتواند در خانه انجام دهد.
تماشای آنلاین و دانلود مستند سید احمد
کم نیستند انسانهایی که با وجود یک عالمه بهانه برای زانوی غم بغل گرفتن و در کنج نشستن، ناامیدی را از زندگیشان میتارانند و چنان زندگی میکنند که حتی الگویی باشند برای دیگران. پیرمرد ۷۶ ساله گرگانی ما نیز از همین زمره است. مردی که از حدود ۴۰ سال پیش دیگر پایی برای ایستادن و راه رفتن نداشته اما با وجود رفاقت نیمه راه پاهای از کار افتاده اش، از پا نیفتاده و حکایت زندگیاش حکایتی است از جنس صبوری و امید و طاقت و عاشقی. نام سید احمد مفیدی سالهاست که برای مردم گرگان و محله سرخواجه آشناست. پیرمرد خوش رویی که به حکم قطع نخاع درازکش است و از ۳۳سالگی نتوانسته روی پا بایستد و برای باقی زندگی معلول شده است. اما ناامیدی نتوانست حریفش شود و بعد از دو سال، استوارتر از قبل سینه جلو داد و توانست چراغ خانهای را که همسر و ۶ فرزندش در آن زندگی میکردند، روشن نگه دارد. او امروز یکی از بافندگان و فروشندگان سرشناس کاموا و لباسهای بافت در گرگان است و هربار با انسان ناامیدی مواجه میشود داستان زندگیاش را با همان حرارت همیشگی برایش تعریف میکند. داستانی که در آن، کار بالاتر از هر چیز دیگری است و به گفته خودش «نخستین شکار بیکاری عقل آدم است».سید احمد امروز در کنار فرزندان و ۱۳ نوه و ۱۱ نتیجه اش، خودش را خوشبخت میداند و میگوید خدا اگر دری را به روی انسان ببندد صدها در دیگر باز میکند و این هنر ماست که از بازشدن این درها نهایت استفاده را ببریم.
«سیداحمد» ناامیدی را بدترین بیماری میداند و تلاش میکند تا شغلی مناسب با وضعیتِ خودش را پیدا کند. او بافندگی را با تکیه بر نبوغ خودش شروع کرد. «سیداحمد» اکنون در اثرِ سختکوشی و کمکهای همسرش، به یکی از معروفترین فروشندگان کاموا درسطح کشور تبدیلشده است و مردمِ گرگان، برای تعمیرِ ماشینِ بافندگی، به مغازه او مراجعه میکنند. با گذشت زمان، او بهقدری مشهورشده است که از شهرهای اطراف حتی تهران و مشهد هم برای او مشتری میآید.
«سیداحمد» بافندگی را به دیگران هم آموزش میدهد. او با وجودِ وضعیتی که دارد، خدمت بهخلقِ خدا را فراموشنکرده است و برای نیازمندان، وامهای قرضالحسنه درنظر میگیرد. مغازه کارِ او، همان اتاقِ خانهاش است و او تمام کارهایش را درکنار تختخوابش انجام میدهد.
در این مستند که از زبان «سیداحمد» و همسرش روایت میشود، مخاطب با یکروز از زندگیِ آنها همراه میشود.