روایتگری و سبک اثر
ویژگی مهم «سرزمین آتش» روایتگری منسجم و جذاب آن است. کارگردان به جای غرق شدن در آمار و گزارشهای خشک، تلاش کرده است با نگاهی داستانگونه، تحولات قفقاز را به زبان ساده و در عین حال دقیق بیان کند. ساختار مستند به شکلی طراحی شده که هم مخاطب ناآشنا را جذب کند و هم مخاطب آگاه را با جزئیات تازه مواجه سازد. تصاویر هوایی از مرزها، بازسازیهای تصویری و گفتوگو با صاحبنظران منطقهای، به این اثر کیفیتی فراتر از یک گزارش خبری بخشیده است. همین انتخابهای روایی باعث شده تا «سرزمین آتش» یک مستند سیاسی و اثری رسانهای با قدرت اثرگذاری اجتماعی باشد.
پیشبینی جنگ ایران و اسرائیل
یکی از نکات برجسته این مستند، پیشبینی تحولات آینده است. «سرزمین آتش» حدود دو سال پیش، سناریوی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل را در چارچوب تحولات منطقهای پیش کشیده بود؛ پیشبینیای که امروز، با شدت گرفتن تنشها و درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم میان دو طرف، اهمیت و دقت آن بیشتر به چشم میآید. این foresight یا آیندهپژوهی، نشاندهنده تسلط کارگردان بر روندهای سیاسی و امنیتی و نیز اتکای مستند بر تحلیلهای راهبردی است، نه صرفاً دادههای سطحی خبری.
کریدور زنگزور و پیامدهای آن
در بخش اصلی، مستند به موضوع کریدور زنگزور میپردازد؛ مسیری استراتژیک که قرار است جمهوری آذربایجان را از طریق ارمنستان به نخجوان و سپس به ترکیه متصل کند. این کریدور برای باکو و آنکارا حیاتی است وحتی فراتر از آن برای قدرتهای فرامنطقهای همچون ایالات متحده نیز ابزاری برای تغییر موازنههای ژئوپلیتیکی محسوب میشود. گزارشهای اخیر نشان میدهد واشنگتن امتیازات مهمی برای توسعه این کریدور به دست آورده و ترکیه نیز با ساخت خطوط ریلی در پی تکمیل آن است. در صورت تحقق کامل، این کریدور عملاً جایگزین بخشی از مسیرهای ترانزیتی ایران خواهد شد و نقش ژئوپلیتیکی کشور را در معادلات منطقهای کاهش میدهد.
نقش آمریکا و اسرائیل
از نگاه رسانههای داخلی، پروژه زنگزور فقط یک طرح اقتصادی نیست چرا که بخشی از برنامه مشترک آمریکا و اسرائیل برای محاصره ژئوپلیتیکی ایران است. گفته میشود حضور تلآویو در قفقاز، از طریق همکاری اطلاعاتی و سرمایهگذاری غیرمستقیم، بهطور هدفمند دنبال میشود تا امنیت مرزهای شمالی ایران را به چالش بکشد. اگرچه منابع غربی به ندرت نقش مستقیم اسرائیل را در این طرح تأیید میکنند، همگرایی منافع سهگانه واشنگتن، آنکارا و تلآویو در قفقاز، نگرانیهای ایران را واقعی و جدی ساخته است.
ماجرای تاریخی قرهسو
یکی از نکات کمتر گفتهشده اما اساسی که در تحلیل کریدور زنگزور اهمیت مییابد، ماجرای اعطای اراضی قرهسو به ترکیه در دوران رضاشاه است. در سال ۱۳۱۱ خورشیدی و بر اساس توافقنامه مرزی ایران و ترکیه، بخشی از زمینهای شمالغربی ایران در منطقه قرهسو به آنکارا واگذار شد. این اقدام که در زمان خود با توجیه تثبیت روابط دو کشور صورت گرفت، امروز پیامدی سنگین برای ایران دارد؛ چرا که اگر قرهسو همچنان در قلمرو ایران باقی مانده بود، اتصال مستقیم آذربایجان به نخجوان و ترکیه از مسیر زنگزور بیمعنا میشد و ایران نگرانی جدی از بابت این کریدور نداشت.
کریدورها و نظم نوین جهانی
در سطحی کلانتر، «سرزمین آتش» اهمیت کریدورها را در بستر نظم نوین جهانی برجسته میسازد. امروز رقابت قدرتها دیگر تنها بر سر پایگاههای نظامی یا منابع انرژی نیست، بلکه بر سر کریدورهای ترانزیتی متمرکز شده است؛ مسیرهایی که میتوانند اقتصاد، تجارت، انرژی و حتی امنیت غذایی کشورها را تعیین کنند. از کریدور شمال–جنوب که ایران در آن نقش کلیدی دارد تا ابتکار «کمربند و جاده» چین و طرحهای اتحادیه اروپا، همه نشان میدهد که آینده قدرت جهانی، در تسلط بر راهها و شریانهای ارتباطی تعریف خواهد شد. در چنین شرایطی، قفقاز و زنگزور قطعا دیگر نمیتواند یک موضوع محلی باشد و مسلما بخشی از رقابت ژئوپلیتیکی بزرگتر برای بازآرایی نظم بینالمللی هستند.
«سرزمین آتش» یک روایت تاریخی–تحلیلی از قفقاز
«سرزمین آتش» در مجموع اثری است که هم در سطح هنری و روایی موفق عمل کرده و هم در سطح تحلیلی. این مستند به اساس تنشها در مرزهای شمالی و پیامدهای کریدور زنگزور میپردازد. افزون بر این، با پیشبینی دقیق روندهای آینده، ثابت میکند که آن روزها کاملا درست تحلیل کرده است و اتفاقا همچنان میتوان از نظریاتش برای آینده بهره برد. به همین دلیل، «سرزمین آتش» یک روایت تاریخی–تحلیلی از قفقاز و یک آینه برای آینده امنیت ملی ایران است.