بهوندی در این مستند، بهجای استفاده از روایتپردازی احساسی، به شیوهای مشاهدهمحور عمل میکند. دوربین او در جلسات محلی، گفتوگوهای مستقیم اهالی با نمایندگان معدن، و فرایند تصمیمگیریهای جمعی حضور دارد؛ حضوری که امکان مشاهده سازوکار طرح مطالبه و روشهای پیگیری آن را برای مخاطب فراهم میسازد. مجموعه این مشاهدات تصویری روشن از ابعاد اجتماعی یک تعارض محیطزیستی ارائه میدهد؛ تعارضی که محور اصلی آن نگرانی درباره منابع آب، قناتها و پیامدهای زیستمحیطی استخراج معدنی است.
فیلم علاوه بر ثبت واکنشهای مردمی، وضعیت اقلیمی و ساختار زیستی منطقه را نیز به تصویر میکشد؛ از جمله ویژگیهای هیدرولوژیک، شکنندگی منابع آب و نقش زمین در اقتصاد روستا. این جزئیات چارچوبی فراهم میکنند که در آن میتوان ریشههای نارضایتی محلی را بر مبنای دادههای محیطزیستی و نه صرفاً احساسات فردی درک کرد.
«هُمیجان» موقعیت یک روستا را به مسئلهای گستردهتر پیوند میزند: چالش تکرارشونده پروژههای معدنی و عمرانی که بدون انجام ارزیابیهای کامل و بدون مشارکت مؤثر جامعه محلی آغاز میشوند. از این منظر، فیلم نمونهای از یک مسئله ملی را در مقیاس کوچک بازنمایی میکند؛ مسئلهای که بر مبنای آن، نحوه مدیریت منابع طبیعی، شفافیت در واگذاریها و سهم مردم در فرآیند تصمیمگیری، تعیینکننده کیفیت توسعه و میزان بروز تنشهای اجتماعی است.
بهوندی در این اثر، نه طرف مناقشه را برجسته میکند و نه قضاوت ارائه میدهد؛ بلکه تلاش دارد روند شکلگیری مطالبه و واکنش نهادی به آن را بهشکل مستند ثبت کند. همین رویکرد باعث میشود «هُمیجان» علاوه بر ارزش سینمایی، کارکردی پژوهشی نیز داشته باشد؛ بهویژه برای تحلیلگران حوزه محیطزیست، سیاستگذاری عمومی و توسعه روستایی.
در مجموع، «هُمیجان» نمونهای است از چگونگی اثرگذاری تصمیمات توسعهای بر ساختارهای محلی و اینکه حضور یا عدمحضور مردم در فرآیند تصمیمگیری، تا چه اندازه میتواند مسیر یک پروژه و پیامدهای آن را تغییر دهد. این مستند، مسئلهای محلی را در چارچوبی تحلیلی مطرح میکند که برای درک چالشهای مشابه در سایر نقاط کشور قابل استفاده است.