سریال میلادالفجر 2 (تولد طلوع 2) ماه رمضان سال گذشته از شبکه القدس در کشور فلسطین پخش میشد. این سریال در فلسطین تولید شده و با وجود تمام محدودیتهایی که ساخت فیلم و سریال در این سرزمین و خصوصا نوار غزه دارد، فیلم خوبی از آب درآمده و برای مخاطبان ایرانی تماشایی خواهد بود. از این رو همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان پخش این مجموعه از سکوی عماریار آغاز شده و علاقه مندان به سریال های درام و اکشن می توانند هر شب ساعت 22 این سریال را با زیرنویس اختصاصی در عماریار دنبال کنند.
برای درک بهتر سریال تولد طلوع با نام عربی میلادالفجر، باید پیشینه تاریخی را که بستر وقوع حوادث سریال است تا حدودی شناخت. داستان از جایی شروع می شود که جلسهای با حضور سران رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی برگزار میشود تا تصمیم نهایی در رابطه با بیرون راندن کامل اعراب از فلسطین و یهودی سازی تمام و کمال این سرزمین گرفته شود. در این جلسه آریل شارون نیز که به نقلی جسارت او به مسجد الاقصی آغازگر انتفاضه دوم در فلسطین بود، حضور دارد.
دو حادثه به فاصله ۲ روز در ۲۸ و ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۰، منجر به شکل گیری انتفاضه شد؛
سریال تولد طلوع 2 به شکلی جزئی، نشان میدهد فلسطینیها که مدتها است در شرایط سخت اشغالگری اوقات به سر می برند و پس از «پیمان اسلو» بیش از پیش از آزادی سرزمینشان ناامید هستند، چگونه با یک برنامه ریزی تشکیلاتی تلاش می کنند در ضرباتی متقابل دشمن صهیونیست را به زانو در بیاورند.
خط اصلی درگیری داستان، یک تعقیب و گریز ظریف بین موساد و مقامات صهیونیستی از یک طرف و جوانان فعال در ساختار تشکیلاتی مقاومت از سوی دیگر است. در عین حالی که تسلط بر معابر و شهرها و برتری تجهیزاتی با صهیونیستها است، به وضوح انسجام گروه مقاومت و یکدستی آنها از یک چیرگی حتمی در آینده خبر می دهد. تعدد شخصیتها و وسعت حوادث میطلبد که داستان در چندین شهر به طور همزمان پیش برود.
از کرانه باختری ۲ شهر «جنین» در شمال و «الخلیل» در جنوب کرانه درگیر داستان است. بخش اصلی دیگر که عمده فعالیتهای مقاومت را در آن شاهدیم، شهرهای «غزه» و «رفح» (واقع در جنوب غزه و مرز بین غزه و مصر) هستند. هر کدام از این شهرها امکانات، شرایط و استعداد متفاوتی دارند که میتواند نقشی در داستان داشته باشد ولی ما از این شهرها چیزی جز اسم و یک تصویر کلی در سریال نداریم و کارگردان در شناساندن این شهرها به آوردن اسمی در زیرنویس بسنده کرده است؛ به استثناء شرایط اقتصادی مردم فلسطین که از وضع و ظاهر زندگی آنها قابل دریافت است.
ظاهرا فرض کارگردان این است که در درجه اول خود فلسطینیها و شهرک نشینها مخاطب این سریال هستند. در یک نگاه جزئیتر می توان گفت دوربین طوری حرکت می کند که چیز زیادی از کیفیت مکانی شهرها و معابر و ارتباطات بین محلهها و مناطق شهر دستگیر بیننده نمیشود. دوربین روی فضاهای خارجی بسته است و حرکتی که به شناخت بهتر شهر و محیط حوادث منجر شود، از دوربین سر نمی زند.
انگیزههای گوناگون مردم فلسطین و انواع نگاهها و موضع گیریهایی که به اشغالگری صهیونیست ها وجود دارد، به خوبی در سریال تولد طلوع 2 به تصویر درآمده است و برای ما که از بیرون شرایط و اوضاع فلسطین را کم و بیش درک می کنیم، انگار که به درون حوادث کشیده شویم، گیرا و دلنشین است. میبینیم که مادری ۳ فرزند خود را برای مقاومت از دست داده؛ در حالی که مادری حاضر نیست پسرش در تظاهرات شرکت کند. پدری مخالف صلح و سازش است؛ در حالی که پسر او به صلح ( پیمان اسلو، 1993) خوش بین است. شخصیتهای داستان هر کدام به شکلی نمایانگر افکار مختلف هستند و نکته جالب اینجا است که مقاومت فلسطین در میان همین افکار و با وجود همین دیدگاهها بالنده شد و به جریان فکری غالب مردم فلسطین تبدیل گشت.
اکنون که رشته متن به غلبه اندیشه مقاومت در میان مردم فلسطین رسید، بد نیست در اینجا اشارهای هم به ارتباط مقاومت لبنان با مبارزات مردم فلسطین داشته باشیم. ترسیم ارتباط بین لبنان و فلسطین از همان اوایل سریال بیانگر این است که دشمن مشترکی به نام رژیم صهیونیستی، یک دوستی و همکاری دائمی میان آنها ایجاد کرده است.
حزب الله لبنان تا سال 2000 موفق میشود جنوب این کشور را از اشغال رژیم صهیونیستی خارج کند، درست همان زمانی که پیمان صلح اسلو بین اسرائیل و «یاسر عرفات» منعقد شد و مردم فلسطین در انتظار نتایج این صلح، روز به روز بیشتر ناامید میشوند. معنای پیروزی حزب الله این است که برخلاف حسابی که صهیونیستها روی قوای نظامی خود و شکست ناپذیری آن باز کردهاند، شکست آنها امکان پذیر است. (در تاریخ اشغال فلسطین، رژیم صهیونیستی با پیروزیهایی که به خصوص در 3 جنگ خود با ارتش کشورهای عربی به دست آورد، توانست این تصویر شکست ناپذیری را به ویژه در میان دولتهای عربی ایجاد کند و به نظر میرسد رژیم اشغالگر در چند دهه اخیر بیش از توانایی واقعی در میدان مبارزه، نان همین تصویرسازیها را می خورده است).
صحنه هایی از فیلم ارتباطات مستقیم حاج عماد مغنیه را با طراحان نقشه عملیات ضد صهیونیستی نشان میدهد؛ تجربیات ذی قیمتی که حزب الله در مبارزه علیه اسرائیل به دست آورده بود، با هدایت و نظارت خود عماد مغنیه در اختیار مجاهدین فلسطینی و در خدمت طرح آنها برای به شکست کشاندن صهیونیستها، قرار میگیرد.
مقاومت نشان داد رژیم صهیونیستی هر چند هم که قدرتمند و پیچیده باشد، که هست، با یک طرح دقیق و تلاشی خستگی ناپذیر و شوقی منبعث از ایمان به خدای بزرگ فرصت زیادی تا مرگ ندارد. عملیات طوفان الاقصی در دوران ما، این اندیشه را بیش از پیش جلوی چشم مردمان دنیا قرار داد. خط مبارزه با اشغال و ستمگری، اکنون به شاهراهی تبدیل شده است که همه ملت های جهان در حال پیوستن به آن هستند و روز به روز ان شاالله بر عدد پویندگان این راه افزوده می شود.