محمدحسین رمضان‌خانی را می‌توان اولین دانشمند شهید هسته‌ای ایران دانست

مصطفی ملاحسینی اردکانی، کارگردان «محمد ایرانی»:

محمدحسین رمضان‌خانی را می‌توان اولین دانشمند شهید هسته‌ای ایران دانست

| چهارشنبه 28 آبان 1404 | مدت زمان مطالعه : 4.5 دقیقه
مصطفی ملاحسینی اردکانی، کارگردان مستند «محمد ایرانی»، در گفت‌وگو درباره روند آشنایی‌اش با شخصیت شهید محمدحسین رمضان‌خانی، ابتدا به مسیری اشاره می‌کند که از یک کار پژوهشی آغاز شد. او توضیح می‌دهد که پیش از ساخت مستند، «یک کتاب درباره شهید محمدحسین رمضان‌خانی قرار بود توسط دوست عزیزم آقای دکتر وحید حسنی‌هنزایی منتشر شود». به گفته او، این کتاب نتیجه تحقیق مفصلی بود که نویسنده در سفر به بیروت انجام داده بود. «در آن سفر، صفحه‌ای که ایشان در اختیار داشت، حاوی تحقیقات اولیه بود که بعداً در اختیار ما قرار گرفت. همان از دل این پژوهش بود که ارتباط اولیه ما با خانواده شهید برقرار شد و ما از آن طریق با خانواده لینک شدیم. خانواده شهید که همسر و فرزندان‌شان در لبنان بودند، بعدها به ایران آمدند و حتی بعد از ساخت فیلم هم در ایران ساکن شدند. این ارتباط اولیه از طریق همان کتاب محمد ایرانی که الآن در شرف چاپ است، شکل گرفت.»

ملاحسینی سپس به بخش مهمی از تحقیق خود درباره تاریخ لبنان و مقاومت می‌پردازد؛ بخشی که به گفته او، واقعیتش با تصور اولیه‌اش تفاوت اساسی داشت. «برای این کار پژوهش بسیار زیادی انجام دادم؛ هم در لبنان و هم در ایران. وقتی به تاریخ پیدایش مقاومت رسیدم، با یک تاریخچه عظیم مواجه شدم. نقش ایرانی‌ها در شکل‌گیری مقاومت بسیار پررنگ بود و هیچ جدایی‌ای بین شیعیان ایران و شیعیان لبنان وجود نداشت. خودم به منابع زیادی دست پیدا کردم که با جزئیات زیاد جریان مبارزاتی امام موسی صدر و نقش پررنگ او در شکل‌گیری مقاومت را تشریح می‌کرد.»

در میان این پژوهش‌ها، او به یک روایت مهم تاریخی نیز اشاره می‌کند؛ روایتی که به گفته او «در تاریخ شفاهی ثبت و ضبط شده و صوتش موجود است» اما در روایت‌های رسمی کمتر مطرح شده. او می‌گوید: «یک اتفاق بسیار عجیب‌وغریب قبل از پیروزی انقلاب شکل می‌گیرد؛ جلسه‌ای محرمانه در طرابلس لبنان، با حضور اسامی مهمی مثل قطب‌زاده، ابراهیم یزدی، شهید چمران و دیگر افراد مؤثر. این افراد توسط فالانژها، نیروهای مسیحی، دستگیر می‌شوند. سفیر ایران در لبنان ـ همین آقای قدَر ـ می‌فهمد و درخواست می‌کند که هواپیمای اختصاصی از ساواک فرستاده شود تا این افراد مستقیم تحویل ساواک شوند. چون هر کدام‌شان یکی از ستون‌های مبارزات انقلابی بودند.»

اما ماجرا پیچیده‌تر می‌شود. به گفته ملاحسینی، «همان موقع رئیس ساواک عوض شده بوده. مقدم فکر می‌کنم آمده بود. او با توجه به زاویه‌ای که با قدر داشته، سهل‌انگاری می‌کند یا نمی‌خواهد این اتفاق بیفتد. خلاصه این قضیه را نادیده می‌گیرد و می‌گوید این‌ها را آزاد کنید، بدون اطلاع سفیر. و همین باعث می‌شود ۹ نفر آزاد شوند: از جمله شهید چمران، یزدی، بازرگان، امیرعباس انتظام و اتفاقی بسیار عجیب که حتی خود سفیر هم باور نمی‌کرد.» او ادامه می‌دهد: «این پیام به گوش شاه می‌رسد، تا همان پانزدهم یا شانزدهم دی‌ماه. سفیر می‌گوید که یکی از دلایل فشار عصبی و عصبانیت شاه ـ و تصمیمش برای خروج از ایران ـ همین بوده که چرا افرادی که اسیر ساواک بودند و می‌توانستند ضربه بزرگی به انقلاب بزنند، یک‌دفعه آزاد شدند.» ملاحسینی این ماجرا را نکته‌ای مهم می‌داند که «اگر درست باشد، یکی از اتفاقات بزرگ و پنهان تاریخ انقلاب است؛ مثل حادثه طبس، اما در مقیاسی انسانی و پشت‌پرده.»

او درباره طول دوره تحقیق و تولید اثر نیز توضیح می‌دهد: «حدود سه سال روی این پروژه کار کردیم؛ هم برای فیلم و هم برای کتاب.» او اشاره می‌کند که در بازسازی تاریخی با چالش‌های زیادی مواجه شده‌اند: «آرشیو خبرگزاری جمهوری اسلامی از بین رفته بود، اما از آرشیوهای دیگر توانستیم تکه‌فیلم‌هایی کوتاه از خود دکتر پیدا کنیم؛ سه پلان هفت‌ثانیه‌ای از شهید دکتر رمضان‌خانی و شهید محمدحسین الشریف که با هم شهید شدند. این‌ها برای خانواده بسیار جذاب بود.»

او سپس درباره زندگی علمی شهید توضیحی گسترده می‌دهد: «در رشته فیزیک اتمی ۸ سال تحصیل کرده بود و می‌شود او را اولین دانشمند شهید هسته‌ای ایران نامگذاری کرد. حضورش در لبنان هم به‌خاطر فعالیت‌های انجمن اسلامی دانشجویان ایران در آمریکا و اروپا و آشنایی با دکتر چمران بود. عنوان ’چمران یزد‘ هم از همین گرفته شده بود. او حتی بعد از لبنان در دانشگاه بیروت و دانشگاه لبنان ادامه تحصیل داد و بسیار فعال بود.»

ملاحسینی درباره نقش خانواده شهید در روند تولید می‌گوید: «خانواده بسیار همکاری کردند. در لبنان میزبان ما بودند. حتی بعداً، با توجه به شرایط امنیتی و اوضاع خاصی که در لبنان به وجود آمده بود، و با کمک نهادهای یزد و دولت شهید رئیسی، خانواده تصمیم گرفتند به ایران بیایند. البته چون بچه‌ها دو زبانه بودند و فارسی را خوب صحبت نمی‌کردند، مدتی نیاز به اقامت موقت داشتند.»

او سختی‌های تحقیق درباره شخصیت‌های کمترشناخته‌شده را چنین توضیح می‌دهد: «مشکل اصلی نبود منابع بود. زبان عربی و لهجه لبنانی هم کار را سخت می‌کرد. خیلی از منابع پژوهشی به عربی بود. همسر شهید فارسی را سخت صحبت می‌کرد و پسرشان ترکیبی از فارسی و عربی حرف می‌زد. اما همین که توفیق شد درباره چنین شخصیت مهمی فیلم بسازیم، بزرگ‌ترین مزیت بود. امیدوارم برای نسل نوجوان و دانشجو مفید باشد

در بخشی از گفت‌وگو، او به توصیف جایگاه شهید رمضان‌خانی در نسبت با رهبران معنوی‌اش می‌پردازد:
«محمدحسین عاشق امامین بود: امام خمینی و امام موسی صدر. بعد از دو سال شکنجه در زیرزمین سفارت توسط ساواک، باز در خانه‌اش عکس بزرگی از امام نصب می‌کند. همسرش هم به خاطر همین عکس و شجاعت او دلبسته‌اش می‌شود. محمدحسین اگر امروز بود، برایش خامنه‌ای همان خمینی و سیدحسن نصرالله همان امام موسی صدر دورانش بود.»

وقتی از او پرسیده می‌شود اگر رمضان‌خانی امروز زنده بود چه جایگاهی می‌توانست داشته باشد، پاسخ می‌دهد: «به خاطر روابط عمومی بالا و استعدادش در یادگیری زبان‌های مختلفانگلیسی، عربی، آلمانی و فارسیشاید در نقش یکی از شخصیت‌های کلیدی علمی، عملی یا دولتی ایران، مثل شهید طهرانچی، می‌توانست بدرخشد.»

در پایان جمله‌ای را تکرار می‌کند که به‌نوعی روح نگاه او به رمضان‌خانی را خلاصه می‌کند:
«محمدحسین‌ها به فدای حسن نصرالله‌ها ...»

نظر مخاطب
راه نوشت راهی برای عبور از سینمای سانسور. اینجا محصولات عماریار را تحلیل می‌کنیم، با نگاهی نو درباره مستندها، فیلم‌ها و سریال‌ها می‌نویسیم و جدیدترین مطالب مربوط به جبهه فرهنگی انقلاب را دنبال می‌کنیم.
تهران، بلوار کشاورز، خیابان ۱۶ آذر، روبروی خیابان پورسینا، پلاک ۶۰ تلفن: 42795910-021