برنامه تلویزیونی وادی در فرمی متفاوت روایتگر یک آتلیه هنری است که در هر قسمت تلاش دارد مواجههای متفاوت به معماری مکان رویدادهای شاخص دفاع مقدس از جمله مسجد جامع خرمشهر، پادگان دو کوهه، حوض خون اندیمشک، یادمان شهدای دهلاویه و گلزار شهدای تهران بپردازد. پخش برنامه وادی از آنتن شبکه دو، بهانهای برای مصاحبه با دکتر سیدفاضل سجادی، سردبیر این برنامه شد:
چرا برنامه وادی را شروع کردید؟
وقتی که یک صحنه خدایی به پا میشود در ادبیات قران به این آیه میگویند. و وقتی آیه بر پا میشود خدا میگوید با هدایت من به آن بپرداز. در قبال این آیه یک رفتار مثبت داریم و یک رفتار منفی داریم. ما جنگ را آیه خدا میدانیم چون در آن اتفاقات خدایی زیادی افتاده و فاعلیت خدا را پررنگ میکند. در قبالات خدا گفته میشود که اگر شما غفلت، نسیان یا مرور آیه انجام بدید يَمُرُّونَ عَلَيْهَا بشید من شما را عقوبت میکنم. شما رو به سختی میاندازم. مَعِيشَةً ضَنْكًا میکنم. ما بعد از جنگ این بلا سرمان آمد؛ انگار که شبیه ماجرای آدم(ع) وقتی هبوط کرد و به دنیا آمد و دچار سختی شد ما از بهشت جنگ و انقلاب به هبوط دنیای توسعه و مدرنیته و ... افتادیم.
قرآن میگوید یک رفتار مثبتی برای خدا پیشه کنید، وقتی که آیهی من را دیدید ذکر کنید. ما ذکر را در معنای حداقلی میگوییم یاد. البته یاد کردن آنجا که دردی را دوا نمیکند. معنای عالی ذکر این است که جوری یاد کنید که اونجا انگار حاضرید و حضور پیدا کنید. محضر معنای عالی ذکر میشود. خود جنگ هم محضریت امام علی علیه السلام بود محضریت مادر مهربان امت بود. پس ما اینجا میگوییم به خاطر اینکه معتقدیم جنگ یک وادی مقدسی بود که این وادی مقدس محضریت امام عالم بود و الان در این سی و چند سال بعد از جنگ ما از این محضر فاصله گرفتیم و دچار آسیبهای جدی اعتقادی اجتماعی مثل حجاب و دزدی و روحیات اجتماعی شدیم پس باید دوباره یک بازخوانی صحیح و منطبق با خود آن مفهوم از جنگ داشته باشیم.
چرا از منظر معماری دفاع مقدس پرداختید؟
ببینید خدا یک سری مفاهیم عالی در عالم قرار داده که وقتی که قراره به بشر گفته بشود تا نسبت به اونها حس بگیرند و رفتاری در قبال آن انجام بدهند، خدا آنها را به فرم تبدیل میکند. این فرم یک بار در قالب تصویراست ولی وقتی که بر روی زمین میاد و چون مکان بر روی زمین به سمت آینده معنی دارد، خدا این فرم را به شکل مکان بیان میکند. نمونه پیشینیاش خود کعبه است. یک رفتار عالی در عرش وجود دارد به اسم طواف دور عرش و وقتی ما هبوط میکنیم خدا نمیگوید که به آن مفهوم فکرکنید بلکه به موازاتاش در آسمان بیت المعمور در زمین کعبه قرار میدهد و میگوید برید دورش طواف کنید. وقتی میخواهد به ما بگوید که بروید به جاهای مقدس، حرمهای اهل بیت و محل پیکر مبارک اهل بیت را قرار میدهد. این شی مبارکی که مال اهلبیت است. وقتی که میخواهد بگوید که یک جایی بروید که جای خوبی باشد مسجد را معرفی میکند. برای مسجدها صیغه بخونید و بلافاصله به مکان و به فرم تبدیل میکند و حتی از این بالاتر؛ مفهوم عالی مثل نورالله را در عالم بالاتر در زمین به شکل اهل بیت قرار میدهد و اهل بیت را هم آدمهای جدا جدا نمیگذارد بلکه همراه با خانواده هستند و یک فرم با خانواده به آن میدهد. پس ما دنبال آن مفاهیم عالی خدایی هستیم بر روی زمین. پس ما به دنبال فرمها و مکانها میرویم. معماری چرا مهم میشود؟ چون معماری میتواند آن مفهوم را در این مکانها به فرمی تبدیل بکند که آدمها درونش اثر بگیرند. بخشی از این حمایت را در جنگ شاهد بودیم. خود شکل سنگرها، خود اون فضای مقرها و همهی اینها نوعی از سکونت و نوعی از شکل معنایی داشت. از بیمارستان صحرایی تا مراکز فرماندهی تا مناطق عملیاتی تا پل سازی تا همه چیز در نهایت به شکل معماری به معنای اعم و نه ساختمان بلکه به معنای کلی کلمه معماری. یعنی مکان طراحی شده تبدیل شد. به همین خاطر نگاه کردن از این منظر کمک میکند که اولا ما در محیط قرار بگیریم و دوما مفاهیمی را به شکل پدیدارشناسانه با خود صحنه مطالعه کنیم به همین خاطر وادی مسئلهاش معماری است.
شما در فرمهای معماری چه مفهومی را دنبال میکنید؟
بین مفاهیم زیادی را آدمهای مختلف دنبالکردهاند. مثلا یکی ملیت یکی ظلم ستیزی یکی مستضعفین ولی خود خدا وقتی میخواد از جهاد حرف بزند یک واژه را میگوید که آن واژهی نصر است. از آن طرف ما در خود جنگ بارها این را در کلام امام رحمت الله علیه شنیدیم که خدا شما را نصرت میکند. ما دنبال مفهوم نصرت هستیم. چرا دنبال این مفهوم میگردیم؟ چون یک رفتار دو طرفه میان خدا به واسطه امام علی علیه السلام و ما شیعیان است و ما که باید دینورزی کنیم این رفتار ماست در قبال خدا. مفهوم نصرت دو طرفه است، ببینید خدا هروقت که خودش اراده بکند ما را نصرت میدهد، خدا ناصر است. مثلا ما فلان صحنه جنگی نیاز داشتیم و خدا ما را نصرت کرد. اما یک مفهوم عالیتری را خدا به ما میگوید که شما بیاید انصارالله بشید. این نباشد که شما برید دعا کنید و من هر وقت که صلاح دونستم بهتون نصرت کنم نه شما مثل امام رحمت الله علیه مثل حضرت آقا رشد کنید آنوقت هرزمان که شما بخواهید نصرت من در اختیار شماست. مثل ماجرای طبس که همه خواب بودیم اما امام بیدار بود. انصار اللهی مرحله بالاتری از نصرت خداست چرا؟ چون خدا میگوید که شما رشد کنید من نصرت را در اختیار خود شما بگذارم و شما بشید کارگزار نصرت من. ما دنبال این مفهومیم و این را خدا حتما از زمان جنگ تا الان ارتقا داده پس آن چیزی که ما در وادی مقدس جنگ از منظر معماری دنبال میکنیم تداعی و ذکر نصرت خداست.
خاصیت و کارکرد این برنامه برای وضع امروز جامعه؟
ببینید پرداختن به موضوعات تاریخی اگر خاصیتی برای وضع امروز نداشته باشد که کار عبثی است، یک نوستالژی مخدر است. ما الان دچار یک سری مشکلات و معضلاتی شدهایم که به خاطر این است که از یک فضای نورانی و مقدس دور افتادهایم. در وضعیت اجتماعی حیات جمعی ما دچار مخاطره است و در مسئله زندگی هم کیفیت زندگیمان به شدت کاهش پیدا کرده است. ما دنبال چی میگردیم؟ ما میخواهیم این کیفیت زندگی و این حیات جمعی را باز افرینی کنیم بر مبنای جریان زندگی شیعی شبیه ماجرای موسی که اخرج قومه من الظلمات الی نور. اولین خاصیتش این است که ما را دوباره متوجه فاعلیت خدا بکند و ما توحیدی به ماجرا نگاه کنیم. دومین خواصیتش این است که به ما بگوید در این فضای جمعی که ما روحیاتمان و حسهایمان زنده شده بود، این نبود که خودمان زنده شده باشیم امام رحمه الله علیه ارواح ما را در اون مکان های مقدس دچار تغییر کردند. به خاطر اینکه ما رفتار مناسب نشان دادیم. و سومین خاصیتش این است که میتواند کمک بکند تا ما بسیاری از معضلاتی که الان دچار دو قطبی شدیم مثل حجاب مثل وضع اقتصادی مثل اعتقادات نسل جدید را دوباره بازخوانی بکنیم و ببینیم چی شد در آن دوره توانستیم به راحتی اینها را حل کنیم و به عنوان معضل نبودن و بعد دوباره همان رفتار را البته یک پله بالاتر و عالیتر نشان بدیم متوجه آن فرمول و فرایند بشیم تا بتوانیم دوباره به این معضلات غلبه کنیم.
چرا این فرم از ساخت را انتخاب کردید؟
ببینید خود این برنامه یک جستجو و یک سفر برای کشف است. ما در این برنامه دنبال پاسخ نبودیم، میخواستیم بعد از مدت ها خود مسئله را یک بار دیگه طرح بکنیم. ما در خود مسئله دچار مشکل بودیم پس یک کار جستجوگری داریم انجام میدیم. ما تبدیل مفهوم به فرم را داریم جستجو میکنیم. این مفهوم خودش را داریم جستجو میکنیم چون کار، یک کار جستجویی بود پس باید یک طیفی از آدم هایی شامل استاد و دانشجو و یک فرمی را در نظر میگرفتیم که این جستجو را بتواند نشان بدهد. موضوع دومی که ما را به این فرم رساند این بود که ما میتوانستیم مثلا بریم به سمت برنامه های گفتگو محور عادی اما این فرم را کی باید جستجو بکند، مسئولیت چه کسی است؟ جامعه معماری ما و معمارهای ما چه در فضای دانشگاهی چه در فضای حاکمیتی و چه در فضای حرفه ای باید احساس نیاز کنند به این مفهوم تا این مفهوم در دفاترشان در دانشکده هایشان در سازمان هایشان برای تبدیل به فرماش پی بگیرند. آتلیه هنر و معماری برای این انتخاب شد که آن حس جستجوگری و مسئولیت جامعه معماری را در این زمینه بتواند برای ما بازنمایی کند.
چرا شبکه دو سیما؟
شبکه دو یک تیتر یا عنوانی دارد که به نظر من خیلی محترم است و شاید بشود گفت که در جایگاه شبکه محوری قرار میگیرد و آن زندگی است. و زندگی را هم در فرم خانواده قرار میدهد. شبکه زندگی شبکه خانواده و نه زندگی یله. ما هم در این برنامه دنبال روایت زندگی مکانهای مقدس بودیم. چطور یک مکانی که یک مکان معمولی بود یا شاید مرده بود، خدا به واسطه دفاع مقدس و به واسطه حضور رزمندهها به این مکان زندگی و شرافت بخشید. پنج تا سوژهای که ما انتخاب کردیم نیز همین هستند. پس شبکه دو برای ما مهم بود چون عنوان ما با عنوان شبکه جور بود. دومین موضوع این بود که وقتی میخوایم از معماری صحبت کنیم همیشه خیلی گنده حرف میزنیم. مسئله ما خود خانواده است. ما مهم ترین جایی که به معماری نیاز داریم خانواده است و به آن میگوییم خانه. اگر معماری خانه های ما فاقد مفهوم، فاقد ایده و فاقد حرف حساب قرانی باشد آن چیزی که مثل امروز به اسم خانه میسازیم جاهای بدی است، جاهایی نیست که یک خانواده ایرانی را به سمت تربیت و به سمت رشد و به سمت اینده حرکت بدهد. پس یک اینکه این دوگانه تیتر برنامه و تیتر شبکه که زندگی است. و دو اینکه مسئله خانواده و اهمیت و ارزش خانواده در نظام تربیتی شیعه، که عرض هم کردم خدا اهل بیت رو در قالب خانواده به زمین میفرستد، باعث شد که ما سراغ شبکه دو برویم و آنها هم محبت کنند به ما.
برای جمع بندی اگر نکتهای دارید در خدمتیم.
ما با محبت خدا اهل غفلت و اهل نسیان نسبت به جنگ نیستیم اما یک رفتار ضعیفی داریم که خدا بهش میگوید که يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ. در حد همین چند روز ازش یاد می کنیم، در حد یادواره و تاریخ. اولین موضوع همین است که ما نگاه تاریخگرا نداشته باشیم بلکه این آیه را ذکر کنیم و نگاه به آینده به سمت مقصد انقلاب که ظهور امام علیه السلام داشته باشیم. دومین مسئله این است که ما مفاهیم دفاع مقدس را نازل نکنیم، خدا کجا یهود را لعنت میکند؟ مفاهیم رو و سخیف کردند. جنگ یک لایه های بالایی مفهومی دارد که لایه نور و توحید است. لایه محضریت امام علیه السلام است. و اگر در حد طنز و در حد حال خوب و در حد ظلم ستیزی پایین بیاریم، ما جنگ تعریف کردیم. پس باید مراقبت کنیم از مفهومی که باز در مسیر انقلاب اسلامی باشد. مسیر انقلاب اسلام نقطه آغاز را شروع نهضت جهانی اسلام به رهبری حضرت حجت (عج) معرفی میکند. یعنی ما در مسیر ظهور به جنگ رسیدیم پس باید این را در این مفهوم ببینیم. سومین موضوع این است که ما نصرت خدا رو چشیدیم و الان این نصرت را باید یک لایه ارتقا بدهیم. ما باید برویم به سمت اینکه به انصاراللهی بیاییم. سوره صف آیه آخرش میگوید که یا ایها الذین امنو کونو انصار الله کما قال عیسی بن مریم بالهواریین. یعنی خدا ما را امر میکند که شما انصار الله بشوید و در نهایت اینکه ما باید همراه برنامه خدا باشیم. الان در چه مقطعی از برنامه خدا هستیم؟ این را باید بشناسیم همانگونه که در زمان جنگ با آن برنامه خدا همراهی کردیم الان هم همراهی کنیم. و در نهایت اینکه ما از ابتدای عالم در جنگ هستیم و با وضع روزی که داریم میبینیم بعد از طوفان الاقصی، گویی خدا وقایع را روی دور تند گذاشته و جهان را به سمت درگیری حق و باطل میبرد و اسرائیل و رژیم صهیونیستی مدام آن هاریاش را بیشتر میکند چون به مشامش رسیده است انگار که کارش دارد تمام میشود، ما از این ماجرای مقدس و از این آیه باید برای این واقعهای که برای ما پیش خواهد آمد یک ملت همواره آماده و همواره منتظر برای همراهی با برنامه خدا باشیم.