نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن

حقیقت بیشتری خارج از اینجا وجود نداره!

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن

مهسا سعادتی مهسا سعادتی
| شنبه 29 اردیبهشت 1403 | مدت زمان مطالعه : 7 دقیقه

حقیقت زندگی یکی از اصلی‌ترین مسائل و ابهامات فلسفی انسان در اعصار مختلف بوده است که کتاب‌های زیادی در مورد آن نوشته شده و فیلم‌های بسیاری نیز درباره آن ساخته شده است. این مسئله رابطه مستقیمی با مفاهیمی مثل آزادی، رهایی از جبر جهان، طغیان در برابر خالق و... دارد و از این جهت تمام ابعاد زندگی انسان را در بر می‌گیرد.

فیلم نمایش ترومن که سال 1998 به کارگردانی پیتر ویر (Peter Weir) ساخته شده، مضمونی پیرامون همین مسئله دارد. از افتخارات فیلم می‌توان به:

  • نامزدی اسکار در سه بخش بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌نامه و بهترین بازیگر مکمل مرد؛
  • دریافت جایزه گلدن گلوب در دو بخش بهترین بازیگر مرد و مکمل مرد؛
  • جایزه بفتا در بخش‌های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه؛

اشاره کرد. در این نوشتار از راه نوشت (بلاگ عماریار) به طور کامل به نقد فیلم نمایش ترومن پرداخته و زوایای پنهان آن را برای شما آشکار خواهیم کرد.

تصویری از جیم کری در نقش ترومن

خلاصه فیلم ترومن شو

داستان فیلم ترومن شو از این قرار است که فردی به نام ترومن بربانک (Truman Burbank) با بازی جیم کری محبوب در یک جزیره به نام Seaheaven  زندگی به ظاهر آرام و معمولی دارد، اما قضیه به همین سادگی نیست؛ ترومنِ نوزاد توسط پدر و مادرش به یک شرکت فیلم‌سازی فروخته شده و زندگی او از دوران نوزادی تا همین حالا که 29 سال سن دارد، توسط 5000 دوربین که در سرتاسر جزیره قرار گرفته‌اند به صورت زنده و 24 ساعته برای مردم جهان پخش می‌شود.

جالب اینجاست که جمعیت ساکن در جزیره همگی از جمله همسر و بهترین رفیق ترومن بازیگران زندگی دروغین او هستند. ترفند کارگردان برای دور نگه داشتن ترومن از حقیقت نیز به نوبه خود جالب است. او پدر ترومن را در دوران کودکی‌اش هنگامی که در قایقی روی آب دریا بودند از او می‌گیرد و ترس از آب را در وجود او نهادینه می‌کند تا فکر خارج شدن از جزیره حتی به ذهنش هم خطور نکند. حال ما از یک طرف با ترومن و از طرف دیگر با میلیون‌ها نفر جلوی صفحه تلویزیون روبه‌رو هستیم که غرق در تماشای زندگی او هستند.

تصویری از بازیگر نقش همسر ترومن در فیلم نمایش ترومن

چگونه ترومن به خودآگاهی می‌رسد؟

ما به عنوان مخاطب در فیلم ترومن شو از ابتدا به واقعیت زندگی ترومن آگاه هستیم و قرار است که سیر دستیابی ترومن به حقیقت ناگوار و ناخوشایند زندگی‌اش را دنبال کنیم، اما این سیر چگونه شکل می‌گیرد؟ نشانه‌هایی که به طور اتفاقی در زندگی ترومن رخ می‌دهد شک و تردید او را برمی‌انگیزد (متبلور مکتب شک دکارتی که مبتنی بر شک دستوری و سیستماتیک در همه چیز برای دستیابی به حقیقت است).

اولین نشانه، سقوط پروژکتور از آسمان است. رفته رفته نشانه‌ها مشکوک‌تر شده (مواجهه با پشت صحنه هنگام ورود به آسانسور، ربودن پدرش، ...) و تردید ترومن نیز موازی با آن‌ها پررنگ‌تر می‌شود و درنهایت او را به جستجوی حقیقت وا می‌دارد. استفاده از زاویه‌های غیرمعمول و عجیب فیلمبرداری و زوم‌های بیش از حد و ناگهانی نیز مهر تاییدی بر این فرضیه است.

صحنه سقوط پروژکتور در فیلم نمایش ترومن

آخرین نشانه، عشق لورن یا سیلویا است که جایی در سناریوی فیلم ندارد و مانند جرقه‌ای ذهن ترومن را روشن می‌کند. کارگردان، زندگی، اطرافیان و نزدیکان ترومن و حتی آب‌وهوای محل زندگی او را کنترل می‌کند اما هرگز قادر به کنترل ذهن او نبوده و قدرت عشق را دست کم گرفته است. 

ترس و عشق، افسار هدایت انسان 

دو احساس متناقضی که در این فیلم پررنگ به نظر می‌رسند، ترس و عشق هستند. همان‌طور که اشاره کردیم، ترفند کارگردان برای دور نگه داشتن ترومن از حقیقت، کشتن پدرش در دریا بود که این واقعه، تاثیری عمیق و همیشگی روی او برجا گذاشت. همین حس ترس بود که ترومن را در ابتدای فیلم از رفتن به سفر با قایق منصرف کرد؛ سفری که می‌توانست آغاز حقیقت پنهان فیلم زندگی ترومن باشد.

از طرفی، نخستین جرقه‌های شک و تردید را سیلویا در ترومن روشن کرد و عشق میان این دو نفر نیروی لازم را در او ایجاد کرد تا بتواند بر ترس قدیمی خود غلبه کند. نگه داشتن ژاکت و تهیه کلاژ چهره سیلویا توسط ترومن، تاثیر عمیق عشق این زن بر او را ثابت می‌کند.

به بیان دیگر این ترس‌های ما هستند که مثل سرعت‌گیرهای مزاحم ما را از تلاش برای رسیدن به حقیقت بازمی‌دارند. در مقابل، احساس قدرتمند عشقِ [حقیقی] می‌تواند هدایت‌کننده انسان به سمت معنای زندگی باشد. 

صحنه اعتراف سیلویا به ترومن در فیلم نمایش ترومن

نمایش ترومن و تمثیل غار افلاطون

مسئله کشف حقیقت ما را به یاد تمثیل غار افلاطون می‌اندازد که به طرز شگفت‌انگیزی ردپای آن در زندگی امروزی تمام انسان‌ها مشاهده می‌شود. افلاطون از ما می‌خواهد غاری را تصور کنیم که افرادی در آن غل‌وزنجیر شده‌اند، به طوری که چیزی جز دیوار روبه‌روی خود را مشاهده نمی‌کنند. همچنین روزنه‌ای پشت این افراد رو به بیرون وجود دارد که سایه‌ای از موجودات در حال حرکت را روی دیوار روبه‌رویشان نشان می‌دهد و آن‌ها نیز سایه‌ها را به عنوان حقیقت قلمداد می‌کند. حال چه می‌شود اگر یکی از این افراد موفق به شکستن غل‌وزنجیرها و راه‌یابی به محیط بیرون از غار ‌شود و حقیقت واقعی را مشاهده ‌کند؟ 

نقطه اوج داستان هم که یکی از به‌یادماندنی‌ترین پایان‌های دنیای سینما محسوب می‌شود،  همان لحظه‌ای است که فیلم زندگی ترومن با پیدا کردن درب به پایان رسیده و آزادی و رهایی ناشناخته او شروع می‌شود. این پایان البته با کنایه‌ای به کارگردان که در مقام خالق نمایش داده می‌شود، همراه است: «صبح بخیر، و اگه ندیدمتون ظهر بخیر، عصر بخیر و شب بخیر»

این سکانس پایانی بیش از همه چیز یادآور تفکر اگزیستانسیالیستی است؛ تفکری که در آن زندگی انسان بی‌معنی و بی‌هدف درنظر گرفته شده مگر این‌که خود انسان معنایی برای آن بسازد. برای تماشای فیلم نمایش ترومن با زیرنویس فارسی می‌توانید به سایت عماریار مراجعه کنید.

تصویری از فیلم نمایش ترومن

در مجموع دو تفسیر و برداشت عمده از این فیلم وجود دارد:

  • اول این که زندگی انسان کاملا حاصل جبر و خواست خالق اوست، مگر این که طغیان کند و کنترل زندگی را به دست بگیرد.
  • دوم هم این که دنیای انسان به آنچه به آن روزمره می‌گویند، محدود نمی‌شود. بلکه با خوب دیدن، خوب شنیدن و اصالت دادن به «پرسش» می‌توان به مراتب بالاتری از حیات دست پیدا کرد.

فیلم ترومن، زندگی انسان روی پرده سینما 

احتمالا رابطه کارگردان و ترومن برای مخاطبان یادآور رابطه خالق جهان (خدا) و انسان‌ها روی زمین باشد. در ابتدا کارگردان فقط حرکات و رفتارهای ترومن را نظاره‌گر است و در زمان طغیان او، دست به اقداماتی می‌زند تا ترومن از هدف خود که همان درک معمای پشت زندگی دروغین اوست، دور شود. درنهایت که ترومن درب بین دنیای کوچک خودش و دنیای بزرگ بیرون را پیدا می‌کند، کارگردان به طور مستقیم با او حرف می‌زند. کریستوف در تلاش است ترومن را از قدم نهادن به دنیای بیرون منصرف کند تا نمایش تلویزیونی‌اش به خطر نیفتد.

تصویری از کریستوف خالق زندگی مجازی ترومن

با نگاهی دیگر رابطه کارگردان و ترومن می‌تواند یاد‌آور آزمایش فکری «شیطان فریبکار» از دکارت باشد. دکارت این شیطان را در کتاب «تاملات در فلسفه اولی» این گونه توصیف می‌کند :« بنابراین من نه یک خدای برتر خوب و سرچشمه حقیقت که یک شیطان نابغه را تصور می‌کنم. شیطانی که به همان اندازه‌ای که هوشمند است، توانا نیز هست و تمام تلاشش را می‌کند تا من را گمراه سازد.

من فرض می‌کنم که بهشت، هوا، زمین، رنگ‌ها، شکل‌ها، صداها و همه چیزهای بیرونی، چیزی جز بازی‌های فریبکارانه در رویاهای من نیستند؛ دام‌هایی در راه ساده‌لوحی من. من فرض می‌کنم که دستی ندارم، چشمی ندارم، گوشتی ندارم، خونی ندارم، حسی ندارم، اما با این وجود به اشتباه به این باور رسیده‌ام که همه این‌ها را دارم. من قاطعانه در این تعمق خواهم ماند و حتی اگر از دایره قدرت من خارج باشد که هیچ حقیقتی را دریابم، مطمئناً این توانایی را دارم که قاطعانه موافقت خودم با این اشتباه را حفظ کنم، مبادا که این فریبکار هرچند قدرت‌مند و نابغه بتواند اثری بر من داشته باشد.»

با درنظرگرفتن هر کدام از این دو برداشت، می‌توان گفت تصویری که فیلم در تلاش است از «خالق Creater» نشان دهد، خدایی است که خود شیطان است، بی‌رحم است، در جهت منافع خود دیگران را فریب می‌دهد و نیز برای حفط این منافع مانع از آگاهی آن‌ها می‌شود. البته که در نهایت مغلوب بشر خواهد شد. به نظر می‌رسد با توجه به تفکرات اومانیستی (زندگی انسان محور به جای زندگی خدا محور) پیتر ویر به عنوان کارگردان اثر چنین تحلیلی را نمی‌توان خیلی هم دور از ذهن دانست.

تصویری از پیتر ویر و جیم کری در پشت صحنه نمایش ترومن

ترومن، نماینده‌ای از انسان مدرن 

از تلاش ترومن برای کشف حقیقت زندگی که بگذریم، نمی‌توانیم تماشاگرانی را که حتی در خصوصی‌ترین لحظات زندگی‌شان به تماشای این زندگی دروغین و فریبکارانه نشسته‌اند، فراموش کنیم. کارگردان فیلم به صورت هوشمندانه قطعات پازل را طوری چیده که شباهت‌های آن با دنیای مدرن امروزی کاملا به چشم می‌آید.

رسانه بخش جدایی‌ناپذیر زندگی انسان مدرن است. در دنیایی که رسانه یکی از پایه‌های قدرت به‌شمار می‌رود، خیلی ساده‌لوحانه است که آن را تنها ابزار ارتباط بدانیم. رسانه برای سرگرمی و تبلیغات تا جایی پیش می‌رود که افراد را برای ساعت‌ها، روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌ها پای زندگی روزمره یک شخص بنشاند و ذهن آن‌ها را مسخ ‌کند.

تصویری از فیلم نمایش ترومن

کنترل اذهان درنتیجه استفاده از رسانه به صاحبان قدرت اجازه تبلیغات زیرپوستی می‌دهد؛ به همین دلیل است که خروج ترومن از نمایش در فیلم نمایش ترومن، خطری بزرگ برای کارگردان و سرمایه‌گذاران به حساب می‌آید و با قطع چرخه تبلیغات و از دست رفتن مخاطبانی در سطح بین الملل منافع آن‌ها را با یک تهدید مواجه می‌کند. 

تصور نادرستی که وجود دارد این است که رسانه چیزی را به ما می‌دهد که می‌خواهیم. با توجه به سکانس‌های فیلم می‌توان این فرضیه را رد کرد. زمانی که ترومن قصد خروج از جزیره و سفر به فیجی دارد، نشانه‌هایی را دریافت می‌کند که قصد منصرف کردن او از سفر را دارند (مثل تابلو هواپیما و احتمال برخورد با صاعقه). یعنی پیام‌هایی مشخص و پنهان، طوری در بستر مناسب به مخاطب عرضه می‌شود که بیش‌ترین تاثیر را روی او بگذارد. به بیان واضح‌تر، رسانه چیزی را به ما نشان می‌دهد که بخواهد. 

تصویری از کلاژ سیلویا در فیلم ترومن شو

کلام آخر 

فیلمی که در پیش رو داریم، اثری اگزیستانسیالیستی و فلسفی است که محال است بعد از تماشا شما را به فکر فرو نبرد. کارگردان ایده‌ای را خلق کرده تا انتقادی به رسانه‌های جمعی و اجتماعی داشته باشد. اگر کمی در مفاهیم اثر دقیق‌تر شویم، درمی‌یابیم که کارگردان یک قدم از جهان زمانه خود جلوتر بوده و هشدار خطراتی محتمل را به دنیا داده است.

نگاه منفی کارگردان به رسانه و حقیقت زندگی از یک طرف و نگاه مثبت و عقیده او بر توانایی انسان برای فرار از توهم آزادی و اهمیت بخشی به تفکر انتقادی برای دستیابی به آزادی و حقیقت زندگی در طول فیلم طنین‌انداز است. برای تماشای آنلاین فیلم truman show، به عماریار مراجعه کنید. حتما نظرات خود را در مورد این فیلم با ما و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

 

نظر مخاطب
راه نوشت راهی برای عبور از سینمای سانسور. اینجا محصولات عماریار را تحلیل می‌کنیم، با نگاهی نو درباره مستندها، فیلم‌ها و سریال‌ها می‌نویسیم و جدیدترین مطالب مربوط به جبهه فرهنگی انقلاب را دنبال می‌کنیم.
تهران، بلوار کشاورز، خیابان ۱۶ آذر، روبروی خیابان پورسینا، پلاک ۶۰ تلفن: 42795910-021